سهمِ "من"
"انتقام سخت" ترکیبی که این روزها بسیار با آن مواجه شدیم و هشتگ انتقام سخت را بارها در فضای رسانه ای دیده ایم. اما این ترکیب چه تاثیری در فرآیند زندگی ما خواهد داشت؟ آیا ما هم باید در این انتقام سهمی داشته باشیم؟ سهم ما چگونه خواهد بود؟ چگونه
باید خود را شریک بدانیم؟ یعنی آیا باید یک مدل زندگی جدیدی را برای خود تعریف کنیم یا رفتارهای خاصی را انجام بدهیم؟!
همه سوالا ِت اینچنینی ما را به سمت مقوله " سبک زندگی" هدایت می کند. ما در این مجال به این می پردازیم که "انتقام سخت" در سبک زندگی ما چگونه تعریف می شود؟ آیا یک نسخه عمومی و برای همه آحاد جامعه است و یا اینکه به افراد خاصی از جامعه تعلق دارد؟
در ابتدا به عنوان مقدمه لازم است تعریف سبک زندگی را با هم مرور کنیم، چرا که وقتی صحبت از سبک زندگی می شود برخی تعبیر به قالب زندگی می کنند و می گویند اصطلاح " سبک زندگی اسلامی" با توجه به بعد مکانی و زمانی ما با صدر اسلام در قالب
زندگی امروز جای نمی گیرد و به بیان دیگر نمی توان شرایط امروز را در آن قالب جای داد. در صورتی که تعریف ما از سبک زندگی ناظر بر محتوا و روح زندگیست نه قالب آن و صراحتا می پذیریم که قالب در هر عصر و زمانی تفاوت دارد. بنابراین در این تعریف از سبک زندگی که بر ساختن محتوای تاکید دارد به سه جنبه توجه داریم که تشکیل دهنده آن است: اول نگاه ما به زندگی و عالم هستی که افکار و عقاید ما را دربر می گیرد، دوم احساس ما نسبت به مسائل و افراد که حب و بغض های ما را شامل می شود و سوم برنامه ها، روش ها و رفتارهای ماست بر اساس موارد قبلی شکل می گیرد و مجموعه این ها در کنار هم سبک زندگی را تشکیل می دهد.
پس در فرآیند "سبک زندگی اسلامی" باید بدانیم روح زندگی ما بر اساس عقاید و نگاه ما در زندگی و ح ّب و بغض های ما( که بر اساس نگاه توحیدی به عالم هستی و در چارچوب های دین تعیین شده) شکل می گیرد و نهایتا سبب می شود روش ها و رفتارها
براساس آن تنظیم شوند. بعد از این مقدمه سوال اینجاست که انتقام سخت کجای این سبک زندگی قرار خواهد گرفت؟
عملیات موشکی ما در برابر اقدام تروریستی نیروهای آمریکایی در واقع بخشی از فرآیند استکبار ستیزی است که در قسمت مهمی از سبک زندگی اسلامی تعریف می شود. یعنی همان حب و بغض های ما در برابر آنچه که با آن در جریان زندگی مواجه می شویم که این موضوع در عقاید اسلامی به "تولی" و "تبری" تعبیر شده است، البته آن در احساسات و علایق ما باقی نمی ماند و وارد روش ها و رفتارها خواهد شد، یعنی باید رفتارهای ما متناسب با آن ها شکل بگیرند؛ بنابراین می توان گفت که انتقام سخت صرفا به افراد خاصی از جامعه تعلق نمی گیرد بلکه این مفهوم همه مسلمانان را به خود فرا می خواند.
حال نقش ما بعد از تنظیم حب و بغض هایمان (علایق و احساسات در سبک زندگی) متناسب با چارچوب های دین بیشتر در حوزه رفتاری تعریف می شود؛ یعنی رفتار ما در زندگی و شئونات مختلف آن اعم از اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و به بیان کلی تر فرهنگی ادامه دهنده جنبه دیگری از انتقام سخت خواهد بود. اگر تا قبل از این، مقابله با استکبار در فرهنگ حاکم بر زندگی ما استوار نشده و در حد شعارهایی که بر زبان می آیند و خیلی زود هم از روح زندگی خارج می شوند، بود اکنون باید در راستای اصلاح سبک زندگی خود این مفهوم را وارد حوزه روش ها و رفتارهای زندگی کنیم.
ما شاید بارها و بارها اصطلاح "تهاجم فرهنگی" را شنیده ایم و همین تهاجم است که روحیه مقابله با دشمن در جهات مختلف زندگی را برایمان کمرنگ کرده و مدل رفتاری ما را به سمت و سویی دیگر کشانده است. بر همین اساس انتقام سخت ( در نقطه مقابل تهاجم فرهنگی) می تواند مقدمه ای باشد برای تلاش در مقابل عناصر منحرف کننده رفتارهای ما در جهت ایجاد سبک زندگی اسلامی برای خود و خانواده خود.
در آخر اگر بخواهیم برخی از نکات تاثیر گذار در فرهنگ حاکم بر سبک زندگی اسلامی را که در ارتباط با مقوله استکبارستیزی است، بیان کنیم می توان به دو نکته مهم اشاره کرد، هرچند که این موارد از مسائلیست که مبنای امور تربیتی محسوب می شود اما در واقع شکل گیری همین زیرساخت های تربیتی نهایتا منجر به رفتار صحیح در مدل زندگی مورد نظر ما خواهد شد:
١ -توجه به " خودباوری" و عزت نفس و تقویت این روحیه در خود و خانواده که سبب شناخت توانایی های خود و استفاده مناسب از آن هاست. به طور مثال در زمینه اقتصاد همین خود باوریست که سبب می شود فرد نسبت به " اقتصاد مقاومتی" و اعتماد به توانایی های داخلی بی تفاوت نباشد و در راستای آن تلاش کند؛ چرا که خود کم بینی سبب تقلید کورکورانه می شود و زمینه را برای پذیرش
برنامه های دشمن به راحتی فراهم می آورد. در واقع زمانی که فرد خودباوری دارد از انتقام سخت سخن می گوید؛ یعنی با تکیه بر توانایی های خود، عقلا می پذیرد که "برای حیات زیر سلطه غیر نمی توان ارزشی قائل شد".*
2_ موضوع مهم دیگر بالا بردن سطح شناخت دینی و سیاسی خود و خانواده است. این همان پایه ریزی درست بنیان های اعتقادی است که می تواند فرد را به یک سنگر تبدیل کند و از انفعال به فعلیت برساند. براساس این شناخت است که در می یاید شرع نیز مسلمانان را به مقابله با مستکبران دعوت کرده و حتی بر آن تاکید نموده است.
...................................
* این جمله از امام خمینی است در جلد 6 صحیفه امام